روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و ...
محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید
Salam Ronakjoon khobi azizam? mr30 az matlebe pandamozet.
رقیعه جان من بی تو نتوان خوابید آدرس بده تا بیام خواستگاری اگه زنم بشی تو مسئول کل بز و گوسفندامون میکنم و میشی یک چوپان باکلاس که تو آبادی کلی تحویلت بگیرن نگران نباش برای اینترنتت هم یک گالاکسی با سیستم اندروید میگروم
رقیعه من به تو خیلی دوست داشت با من زنم میشوی من تو رو خیلی خیلی عاشق بود اگر به من بله گفت یک گوسفند قشنگ تر از خودت برات قربونی کرد به امید رسیدن وصال تو رقیعه خودم
سلام روناک خانم یا رقیعه (اسم اصلی) ایشون
هر روز تكراريست
صبح هم ماجرای ساده ایست
گنجشک ها بی خودی شلوغش می کنند
سلام
خسته نباشین با این همه مطالب اموزنده دلنشین و
مطلب جالبی بود درانسان تحول ایجاد میکند
با درود
آدمهایی که عقیده ات را میپرسند، نظرت رانمیخواهند ! میخواهند تو با عقیده شان هم نظر شوی ،بحث کردن با اینگونه آدمها بی فایده است
از خوندن مطب شما تو فکر رفتم جالب بود دوست من منتظر مطالب جدیدت هستم
aali bodo ghashang va por az hekmat
salam aziam..kheli khob bod...ali az ahvaz....mer30..movafagh bashid
52700 بازدید
4 بازدید امروز
40 بازدید دیروز
74 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian